Always believe that you can do whatever you want | همیشه باور داشته باشید که هر کاری که بخواهید میتوانید انجام دهید

یادگیری زبان انگلیسی

با 10 اصطلاح کاربردی زبان انگلیسی در مکالمات روزمره آشنا شوید

یادگیری اصطلاحات کاربردی انگلیسی می‌تواند به شما در برقراری ارتباط موثر و طبیعی‌ کمک کند. اصطلاحات، عباراتی هستند که معنی آنها فراتر از معنای کلمات تشکیل‌ دهنده‌ شان است و به طور معمول در مکالمات روزمره استفاده می‌ شوند. برای یادگیری این اصطلاحات، ابتدا باید با پرکاربردترین آنها آشنا شوید، مانند “break the ice” به معنی شروع مکالمه در شرایط رسمی یا “hit the books” که به معنی مطالعه کردن است. بهترین روش یادگیری، استفاده از اصطلاحات در جملات واقعی و مرتبط با زندگی روزمره است.

اصطلاحات انگلیسی پر کاربرد (idioms)

اصطلاحات انگلیسی یا idioms به گروهی از کلمات در کنار هم گفته میشود که معنی خاصی را نمیرسانند اما در مکالمات روزمره در زبان محلی یا نیتیو (native) بسیار کاربردی و استفاده میشوند و برای گفتن مفهوم خاصی از گروهی از کلمات در کنار هم استفاده میشوند.

انگلیسی زبانان محلی یا نیتیو (native) عاشق استفاده از این عبارات و اصطلاحات در مکالمه هستند, اغلب این اصطلاحات را در کتاب های انگلیسی،  برنامه های تلویزیونی و فیلم های انگلیسی نیز مشاهده بیشتر مشاهده میکنید, برای اینکه انگلیسی خود را با اصطلاحات کامل کنید, باید تفاوت بین شکستن پا و کشیدن پای کسی را بدانید.

اصطلاحات-روزمره-انگلیسی

زیر آب و هوا (Under the weather)

در انگلستان  مردم دوست دارند در مورد آب و هوا صحبت کنند, اما شما نبایدفریب این عبارت رایج را بخورید. اگر کسی بگوید که زیر آب و هوا  (Under the weather)احساس می‌کند, پاسخ شما باید این باشد که (امیدوارم احساس بهتری داشته باشید!) نگویید (آیا می‌خواهید چتر مرا قرض بگیرید؟)

مثال:

او امروز به سرکار نمیرود زیرا او کمی ناخوشایند است یا احساس خوبی ندارد

He didn’t go to work today as he was a little under the weather

 

 

توپ در زمین شماست (The ball is in your court)

اما این اصطلاح به جای ورزش به زندگی اشاره دارد. اگر “توپ” “ball”را در اختیار دارید, تصمیم  با شماست و کسی منتظر تصمیم شماست.

مثال:

  آنها موقعیت ما را میدانند پس توپ در زمین آنهاست یعنی تصمیم با آنها است

//They know our position, so the ball’s in their court

لوبیاها را بریزید (Spill the beans)

وقتی رازی را اشکار میکنید و به طور کلی برای اشکار کردن راز استفاده میشود, لوبیاها را ریخته‌اید (Spill the beans) یعنی راز آشکار است.

مثال:

If I spill the beans will you promise not to tell anyone else? //

اگر لوبیا رو بریزم یعنی راز فاش کنم قول میدی به کسی نگی؟

شکستن پا (Break a leg)

این اصطلاح اصلاً تهدیدآمیز نیست. “یک پا را بشکن!” ” Break a leg”یک اصطلاح تشویقی برای برای یک خوش شانسی است.

این اصطلاح مرتبط است به زمانی که اجراکنندگان  و بازیگران تئاتر پس از نمایش آنقدر تعظیم می‌کنند که به اصطلاح پایشان می‌شکند.

مثال:

 خانواده دنی به او گفتند پاتو بشکن یعنی (موفق و خوش شانس باشی) قبل از اینکه او روی صحنه برود.

//Danny’s family told him to break a leg right before he went up on stage

break-a-leg-اصطلاح-کاربردی-انگلیسی

پای کسی را بکشید (Pull someone’s leg)

این اصطلاح برای یک شوخی عملی به کار می رود. (پای آن‌ها را بکش) یا برای اذیت کردن و فریب دادن کسی بدون ضرر رساندن به او استفاده میشود.

مثال:

Don’t worry about what he said. He’s just pulling your leg

نگران حرف او نباشید او فقط پای شمارا میکشد یعنی با شما شوخی میکند

روی حصار نشست (Be on the fence)

اگر روی حصار نشسته اید, تصمیم نگرفته اید که با کدام طرفِ بحث موافق هستید. به طور مثال (من در حصار کلاس‌های یوگا داغ هستم) به این معنا است که مطمئن نیستم هنوز از یوگا لذت می‌برم یا خیر.

مثال:

Has he decided whether he will take the job yet? Answer: no, he’s still on the fence

آیا او تصمیم گرفته است که کار را بپذیرد؟ نه او هنوز روی حصار است یعنی هنوز تصمیم نگرفته است

یک بار در ماه آبی (Once in a blue moon)

این عبارت جذاب برای توصیف چیزی که اغلب اتفاق نمی افتد یعنی به ندرت اتفاق می افتد, استفاده می شود.

مثال:

My Dad is working in Scotland and he visits home once in a blue moon, every couple of years.

پدرم در اسکاتلند کار میکند و هر یکبار ماه آبی یعنی به ندرت  و دو سال یکبار به خانه می آید.

باران بیا یا بدرخش (come rain or shine)

این اصطلاح به معنی مهم نبودن است, شما اطمینان میدهید که کاری را صرف نظر از آب و هوا یا هر موقعیت دیگری که ممکن است پیش بیاید انجام دهید.

مثال:

My brother is an early riser, but he runs at sunrise, come rain or shine

برادر من سحرخیز است و با هر طلوع آفتاب میدود, چه بارانی یا آفتابی و بدرخشد

در شعله های آتش فرو رفتن یا سوختن (go down in flames)

این یک اصطلاح واضح است و به معنی ( شکست دیدنی ) است.

مثال:

he project went down in flames when the team lead resigned.

پروژه او با استعفای سرپرست تیم در آتش سوخت

شروع به مطالعه کردن (Hit the Books)

توضیح: به معنی مطالعه جدی و تمرکز برای یادگیری یا آمادگی برای امتحان است. این اصطلاح معمولاً زمانی استفاده می‌شود که شخصی قصد دارد مدت طولانی وقت خود را برای مطالعه اختصاص دهد. این عبارت در میان دانشجویان بسیار رایج است.

مثال:

I have to hit the books tonight; the exam is tomorrow.

باید امشب درس بخوانم؛ امتحان فرداست.

If you want to pass the course, you’ll need to hit the books more often.

اگر می‌خواهی این درس را پاس کنی، باید بیشتر درس بخوانی.

کاری آسان (A Piece of Cake)

این اصطلاح به معنای انجام کاری است که بسیار ساده و بدون چالش است. استفاده از این عبارت معمولاً نشان‌دهنده اعتماد به نفس گوینده در انجام آن کار است.

مثال:

That math test was a piece of cake.

آن آزمون ریاضی بسیار آسان بود.

Baking this cake is a piece of cake; you just need three ingredients.

پختن این کیک بسیار ساده است؛ فقط به سه ماده نیاز داری.

سخن پایانی

اصطلاحات انگلیسی (Idioms) عباراتی هستند که معنای آنها فراتر از معنای تحت‌اللفظی کلمات تشکیل‌ دهنده‌شان است و به صورت تصویری یا استعاری مفهوم خاصی را منتقل می‌ کنند. این عبارات بخشی جدایی‌ ناپذیر از زبان محاوره و فرهنگ انگلیسی‌ زبانان هستند و به جمله‌ها عمق و رنگ می‌بخشند. یادگیری اصطلاحات به شما کمک می‌کند تا طبیعی‌تر صحبت کنید و زبان خود را غنی‌تر کنید.

3.7/5 - (3 امتیاز)

star

همیشه باور داشته باشید که هر کاری که بخواهید میتوانید انجام دهید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا