Always believe that you can do whatever you want | همیشه باور داشته باشید که هر کاری که بخواهید میتوانید انجام دهید

لغات انگلیسی

1000 لغت پرکاربرد انگلیسی با معنی

لیست 1000 لغت انگلیسی با معنی فارسی

مجموعه لغات انگلیسی مناسب کسانی است که قصد یادگیری زبان به صورت پله پله را دارند. با مرور موارد، به طبع یادگیری آسان خواهد بود. البته به شرطی که تمرین و تکرار در مورد یادگیری این لغات پرکاربرد انگلیسی وجود داشته باشد.

ردیف واژه انگلیسی معنی فارسی
1 the آن، این (حرف تعریف)
2 be بودن
3 to به، برای
4 of از، متعلق به
5 and و
6 a یک (حرف تعریف)
7 in در
8 that آن، که
9 have داشتن
10 I من
11 it آن
12 for برای
13 not نه، نیست
14 on روی، بر
15 with با
16 he او (مذکر)
17 as همانند، به عنوان
18 you تو، شما
19 do انجام دادن
20 at در، نزد
21 this این
22 but اما، ولی
23 his مال او (مذکر)
24 by توسط، کنار
25 from از
26 they آنها
27 we ما
28 say گفتن
29 her مال او (مونث)
30 she او (مونث)
31 or یا
32 an یک (قبل از مصوت)
33 will خواهد، اراده
34 my مال من
35 one یک، یکی
36 all همه
37 would می‌خواست
38 there آنجا
39 their مال آنها
40 what چه، چی
41 so بنابراین، خیلی
42 up بالا
43 out بیرون
44 if اگر
45 about درباره، حدود
46 who چه کسی
47 get گرفتن، رسیدن
48 which کدام
49 go رفتن
50 me من (مفعولی)
ردیف واژه انگلیسی معنی فارسی
51 when وقتی که، چه وقت
52 make ساختن، درست کردن
53 can توانستن
54 like دوست داشتن، شبیه
55 time زمان
56 no نه، خیر
57 just فقط، تنها
58 him او را (مذکر)
59 know دانستن
60 take گرفتن، بردن
61 person شخص
62 into داخل
63 year سال
64 your مال تو، مال شما
65 good خوب
66 some مقداری، برخی
67 could می‌توانست
68 them آنها را
69 see دیدن
70 other دیگر
71 than نسبت به
72 then سپس، بعد
73 now اکنون، حالا
74 look نگاه کردن
75 only فقط، تنها
76 come آمدن
77 its مال آن
78 over روی، تمام شده
79 think فکر کردن
80 also همچنین
81 back عقب، پشت
82 after بعد از
83 use استفاده کردن
84 two دو
85 how چگونه
86 our مال ما
87 work کار کردن
88 first اولین
89 well خوب، به خوبی
90 way راه، مسیر
91 even حتی
92 new جدید
93 want خواستن
94 because زیرا، چون
95 any هر، هیچ
96 these این‌ها
97 give دادن
98 day روز
99 most بیشترین
100 us ما را، به ما
101 thing چیز
102 find پیدا کردن
103 those آن‌ها
104 tell گفتن، اطلاع دادن
105 very بسیار، خیلی
106 her او را (مونث)
107 even حتی
108 show نشان دادن
109 set تنظیم کردن، مجموعه
110 own مال خود، داشتن
111 life زندگی
112 under زیر
113 hand دست
114 place مکان، جا
115 same همان، مشابه
116 something چیزی
117 seem به نظر رسیدن
118 last آخرین، گذشته
119 next بعدی
120 need نیاز داشتن
121 feel احساس کردن
122 system سیستم، نظام
123 each هر یک
124 might شاید، ممکن است
125 long طولانی، بلند
126 world جهان، دنیا
127 must باید
128 home خانه
129 big بزرگ
130 high بلند، زیاد
131 small کوچک
132 different متفاوت
133 part بخش، قسمت
134 again دوباره
135 turn چرخیدن، نوبت
136 why چرا
137 line خط، صف
138 right درست، سمت راست
139 mean معنی دادن، منظور
140 old قدیمی، پیر
141 too خیلی، نیز
142 same همان، یکسان
143 tell گفتن، تعریف کردن
144 boy پسر
145 follow دنبال کردن
146 around اطراف
147 great عالی، بزرگ
148 think فکر کردن
149 help کمک کردن
150 through از طریق، در سراسر
ردیف واژه انگلیسی معنی فارسی
151 much زیاد، بسیار
152 before قبل از، پیش از
153 great عالی، بزرگ
154 where کجا، جایی که
155 away دور، دور از
156 off خاموش، خارج از
157 always همیشه
158 something چیزی
159 both هر دو
160 leave ترک کردن
161 put گذاشتن
162 old قدیمی، پیر
163 while در حالی که
164 mean معنی دادن، منظور
165 keep نگه داشتن
166 student دانش‌آموز، دانشجو
167 let اجازه دادن
168 begin شروع کردن
169 seem به نظر رسیدن
170 talk صحبت کردن
171 turn چرخیدن، نوبت
172 help کمک کردن
173 start شروع کردن
174 show نشان دادن
175 hear شنیدن
176 play بازی کردن، نواختن
177 run دویدن
178 move حرکت کردن
179 like دوست داشتن، شبیه
180 live زندگی کردن
181 believe باور داشتن
182 hold نگه داشتن، حفظ کردن
183 bring آوردن
184 happen اتفاق افتادن
185 must باید
186 write نوشتن
187 provide فراهم کردن
188 sit نشستن
189 stand ایستادن
190 lose از دست دادن
191 pay پرداخت کردن
192 meet ملاقات کردن
193 include شامل شدن
194 continue ادامه دادن
195 set تنظیم کردن، مجموعه
196 learn یاد گرفتن
197 change تغییر دادن
198 lead هدایت کردن
199 understand درک کردن
200 watch تماشا کردن
201 follow دنبال کردن
202 stop توقف کردن
203 create خلق کردن، ایجاد کردن
204 speak صحبت کردن
205 read خواندن
206 allow اجازه دادن
207 add اضافه کردن
208 spend صرف کردن (زمان/پول)
209 grow رشد کردن
210 open باز کردن
211 walk راه رفتن
212 win برنده شدن
213 offer پیشنهاد دادن
214 remember به یاد آوردن
215 love دوست داشتن، عشق
216 consider در نظر گرفتن
217 appear ظاهر شدن
218 buy خریدن
219 wait صبر کردن
220 serve خدمت کردن
221 die مردن
222 send فرستادن
223 expect انتظار داشتن
224 build ساختن
225 stay ماندن
226 fall افتادن
227 cut بریدن
228 reach رسیدن به
229 kill کشتن
230 remain باقی ماندن
231 suggest پیشنهاد دادن
232 raise بلند کردن، بالا بردن
233 pass عبور کردن، گذراندن
234 sell فروختن
235 require نیاز داشتن، لازم داشتن
236 report گزارش دادن
237 decide تصمیم گرفتن
238 pull کشیدن
239 return بازگشتن
240 explain توضیح دادن
241 hope امید داشتن
242 develop توسعه دادن، گسترش دادن
243 carry حمل کردن
244 break شکستن، استراحت
245 receive دریافت کردن
246 agree موافقت کردن
247 support حمایت کردن
248 hit ضربه زدن
249 produce تولید کردن
250 eat خوردن
ردیف واژه انگلیسی معنی فارسی
251 cover پوشاندن
252 catch گرفتن
253 draw کشیدن (نقاشی)
254 choose انتخاب کردن
255 cause باعث شدن
256 point نقطه، اشاره کردن
257 listen گوش دادن
258 real واقعی
259 lie دراز کشیدن، دروغ گفتن
260 add افزودن
261 fill پر کردن
262 represent نمایندگی کردن
263 focus تمرکز کردن
264 drop انداختن، سقوط کردن
265 plan برنامه‌ریزی کردن
266 push فشار دادن
267 reach رسیدن به
268 pick برداشتن، چیدن
269 grow رشد کردن
270 improve بهبود بخشیدن
271 describe توصیف کردن
272 accept پذیرفتن
273 explain توضیح دادن
274 avoid اجتناب کردن
275 wonder تعجب کردن، شگفت‌زده شدن
276 express بیان کردن
277 apply درخواست دادن، اعمال کردن
278 wish آرزو کردن
279 manage مدیریت کردن
280 prefer ترجیح دادن
281 prepare آماده کردن
282 reduce کاهش دادن
283 compare مقایسه کردن
284 act عمل کردن
285 check بررسی کردن
286 forget فراموش کردن
287 suppose فرض کردن
288 prove اثبات کردن
289 attend حضور یافتن
290 suffer رنج بردن
291 choose انتخاب کردن
292 join پیوستن
293 fit مناسب بودن
294 gain به دست آوردن
295 base پایه، اساس
296 reflect منعکس کردن
297 protect محافظت کردن
298 claim ادعا کردن
299 enjoy لذت بردن
300 measure اندازه‌گیری کردن
301 refer اشاره کردن
302 decide تصمیم گرفتن
303 reflect منعکس کردن
304 smile لبخند زدن
305 wonder تعجب کردن
306 imagine تصور کردن
307 attempt تلاش کردن
308 respond پاسخ دادن
309 depend بستگی داشتن
310 extend گسترش دادن
311 spread پخش کردن
312 deny انکار کردن
313 confirm تأیید کردن
314 train آموزش دادن، قطار
315 warn هشدار دادن
316 handle اداره کردن
317 intend قصد داشتن
318 relate ارتباط داشتن
319 reflect منعکس کردن
320 reveal آشکار کردن
321 release آزاد کردن
322 represent نمایندگی کردن
323 operate عمل کردن، کار کردن
324 recognize تشخیص دادن
325 assume فرض کردن
326 solve حل کردن
327 emerge پدیدار شدن
328 explore کاوش کردن
329 contribute کمک کردن
330 complete کامل کردن
331 contain شامل بودن
332 discover کشف کردن
333 suffer رنج بردن
334 attempt تلاش کردن
335 indicate نشان دادن
336 reflect منعکس کردن
337 generate تولید کردن
338 adopt پذیرفتن، اتخاذ کردن
339 recommend توصیه کردن
340 express بیان کردن
341 operate عمل کردن
342 observe مشاهده کردن
343 invest سرمایه‌گذاری کردن
344 prepare آماده کردن
345 compare مقایسه کردن
346 suppose فرض کردن
347 assume فرض کردن
348 achieve به دست آوردن
349 reflect منعکس کردن
350 belong تعلق داشتن
351 extend گسترش دادن
352 explore کاوش کردن
353 examine بررسی کردن
354 identify شناسایی کردن
355 maintain حفظ کردن
356 recognize تشخیص دادن
357 suggest پیشنهاد دادن
358 assume فرض کردن
359 collect جمع‌آوری کردن
360 examine بررسی کردن
361 deliver تحویل دادن
362 reflect منعکس کردن
363 arrange ترتیب دادن
364 attend حضور یافتن
365 assume فرض کردن
366 combine ترکیب کردن
367 confirm تأیید کردن
368 construct ساختن
369 define تعریف کردن
370 describe توصیف کردن
371 establish تأسیس کردن
372 examine بررسی کردن
373 expand گسترش دادن
374 generate تولید کردن
375 illustrate نشان دادن
376 implement اجرا کردن
377 improve بهبود دادن
378 influence تأثیر گذاشتن
379 maintain نگه داشتن
380 obtain به دست آوردن
381 organize سازماندهی کردن
382 participate شرکت کردن
383 perceive درک کردن
384 predict پیش‌بینی کردن
385 propose پیشنهاد دادن
386 recognize شناختن
387 recommend توصیه کردن
388 reflect منعکس کردن
389 reinforce تقویت کردن
390 represent نمایندگی کردن
391 require نیاز داشتن
392 resolve حل کردن
393 respond پاسخ دادن
394 retain حفظ کردن
395 select انتخاب کردن
396 specify مشخص کردن
397 suggest پیشنهاد دادن
398 summarize خلاصه کردن
399 support حمایت کردن
400 sustain حفظ کردن
ردیف واژه انگلیسی معنی فارسی
401 tend تمایل داشتن
402 vary متفاوت بودن
403 analyze تحلیل کردن
404 approach نزدیک شدن، رویکرد
405 assess ارزیابی کردن
406 assume فرض کردن
407 challenge به چالش کشیدن
408 clarify شفاف‌سازی کردن
409 conclude نتیجه‌گیری کردن
410 confirm تأیید کردن
411 define تعریف کردن
412 demonstrate نشان دادن، اثبات کردن
413 describe توصیف کردن
414 design طراحی کردن
415 determine تعیین کردن
416 develop توسعه دادن
417 distinguish متمایز کردن
418 evaluate ارزیابی کردن
419 examine بررسی کردن
420 explain توضیح دادن
421 identify شناسایی کردن
422 illustrate توضیح دادن با مثال
423 implement اجرا کردن
424 indicate نشان دادن
425 interpret تفسیر کردن
426 introduce معرفی کردن
427 investigate تحقیق کردن
428 justify توجیه کردن
429 manage مدیریت کردن
430 observe مشاهده کردن
431 obtain به دست آوردن
432 organize سازمان‌دهی کردن
433 outline طرح کلی دادن
434 predict پیش‌بینی کردن
435 prepare آماده کردن
436 present ارائه دادن
437 propose پیشنهاد دادن
438 prove اثبات کردن
439 provide فراهم کردن
440 recognize شناختن
441 recommend توصیه کردن
442 reflect منعکس کردن
443 relate ارتباط دادن
444 review مرور کردن
445 select انتخاب کردن
446 state اظهار کردن
447 summarize خلاصه کردن
448 support حمایت کردن
449 synthesize ترکیب کردن
450 understand درک کردن
451 analyze تجزیه و تحلیل کردن
452 argue استدلال کردن
453 arrange تنظیم کردن
454 assess ارزیابی کردن
455 assume فرض کردن
456 categorize دسته‌بندی کردن
457 cite ذکر کردن
458 classify طبقه‌بندی کردن
459 compare مقایسه کردن
460 compile گردآوری کردن
461 conclude نتیجه گرفتن
462 construct ساختن
463 contrast مقایسه کردن
464 contribute مشارکت کردن
465 convert تبدیل کردن
466 debate مناظره کردن
467 deduce نتیجه‌گیری کردن
468 define تعریف کردن
469 demonstrate نشان دادن
470 derive نتیجه گرفتن
471 design طراحی کردن
472 determine مشخص کردن
473 develop توسعه دادن
474 differentiate متمایز کردن
475 discuss بحث کردن
476 distinguish فرق گذاشتن
477 elaborate توضیح دادن
478 establish تأسیس کردن
479 estimate تخمین زدن
480 evaluate ارزیابی کردن
481 examine بررسی کردن
482 explain توضیح دادن
483 explore کاوش کردن
484 formulate فرموله کردن
485 generate تولید کردن
486 hypothesize فرضیه‌سازی کردن
487 illustrate توضیح دادن با مثال
488 infer استنتاج کردن
489 interpret تفسیر کردن
490 investigate بررسی کردن
491 justify توجیه کردن
492 model مدل‌سازی کردن
493 organize سازماندهی کردن
494 outline طرح کلی دادن
495 predict پیش‌بینی کردن
496 present ارائه کردن
497 prove اثبات کردن
498 reflect تأمل کردن
499 relate ارتباط دادن
500 review مرور کردن
501 select انتخاب کردن
502 solve حل کردن
503 state اظهار کردن
504 summarize خلاصه کردن
505 support حمایت کردن
506 synthesize ترکیب کردن
507 test آزمایش کردن
508 understand فهمیدن
509 utilize استفاده کردن
510 adapt وفق دادن
511 adhere پایبند بودن
512 anticipate انتظار داشتن
513 assess ارزیابی کردن
514 collaborate همکاری کردن
515 compile جمع‌آوری کردن
516 conduct انجام دادن
517 consolidate تثبیت کردن
518 construct ساختن
519 coordinate هماهنگ کردن
520 customize سفارشی‌سازی کردن
521 define تعریف کردن
522 deliver تحویل دادن
523 demonstrate نمایش دادن
524 design طراحی کردن
525 develop توسعه دادن
526 devise طراحی کردن
527 differentiate متمایز کردن
528 discover کشف کردن
529 document مستندسازی کردن
530 edit ویرایش کردن
531 enhance تقویت کردن
532 establish تأسیس کردن
533 evaluate ارزیابی کردن
534 execute اجرا کردن
535 expand گسترش دادن
536 explain توضیح دادن
537 explore کاوش کردن
538 extract استخراج کردن
539 finalize نهایی کردن
540 formulate فرموله کردن
541 generate تولید کردن
542 implement اجرا کردن
543 improve بهبود دادن
544 innovate نوآوری کردن
545 integrate ادغام کردن
546 interpret تفسیر کردن
547 introduce معرفی کردن
548 investigate تحقیق کردن
549 launch راه‌اندازی کردن
550 manage مدیریت کردن
551 modify اصلاح کردن
552 monitor نظارت کردن
553 obtain به دست آوردن
554 organize سازماندهی کردن
555 oversee نظارت کردن
556 participate شرکت کردن
557 perform انجام دادن
558 plan برنامه‌ریزی کردن
559 prepare آماده کردن
560 prioritize اولویت‌بندی کردن
561 produce تولید کردن
562 propose پیشنهاد دادن
563 provide ارائه دادن
564 recommend توصیه کردن
565 refine تصفیه کردن
566 reflect منعکس کردن
567 report گزارش دادن
568 research تحقیق کردن
569 resolve حل کردن
570 respond پاسخ دادن
571 restructure بازسازی کردن
572 review مرور کردن
573 revise تجدید نظر کردن
574 schedule برنامه‌ریزی کردن
575 secure ایمن کردن
576 select انتخاب کردن
577 simplify ساده کردن
578 solve حل کردن
579 strategize استراتژی چیدن
580 structure ساختار دادن
581 supervise نظارت کردن
582 support حمایت کردن
583 sustain حفظ کردن
584 synthesize ترکیب کردن
585 test آزمایش کردن
586 train آموزش دادن
587 translate ترجمه کردن
588 update به‌روزرسانی کردن
589 upgrade ارتقاء دادن
590 utilize استفاده کردن
591 validate تأیید کردن
592 verify بررسی کردن
593 adapt وفق دادن
594 advise مشورت دادن
595 align همسو کردن
596 allocate تخصیص دادن
597 analyze تجزیه و تحلیل کردن
598 apply به کار بردن
599 appraise ارزیابی کردن
600 assemble جمع کردن
601 assign واگذار کردن
602 balance متعادل کردن
603 budget بودجه‌بندی کردن
604 calculate محاسبه کردن
605 categorize دسته‌بندی کردن
606 centralize متمرکز کردن
607 clarify شفاف‌سازی کردن
608 code کدنویسی کردن
609 collaborate همکاری کردن
610 compare مقایسه کردن
611 compile گردآوری کردن
612 compose نوشتن، تنظیم کردن
613 compute محاسبه کردن
614 conclude نتیجه‌گیری کردن
615 condense فشرده کردن
616 configure پیکربندی کردن
617 connect اتصال دادن
618 consolidate تثبیت کردن
619 construct ساختن
620 consult مشورت کردن
621 convert تبدیل کردن
622 coordinate هماهنگ کردن
623 correlate مرتبط کردن
624 correspond مکاتبه کردن
625 create خلق کردن
626 customize سفارشی‌سازی کردن
627 debug اشکال‌زدایی کردن
628 decide تصمیم گرفتن
629 decode رمزگشایی کردن
630 define تعریف کردن
631 delegate واگذار کردن
632 delete حذف کردن
633 deliver تحویل دادن
634 design طراحی کردن
635 detail جزئیات دادن
636 detect تشخیص دادن
637 develop توسعه دادن
638 differentiate تمایز قائل شدن
639 digitize دیجیتالی کردن
640 direct هدایت کردن
641 disclose افشا کردن
642 discuss بحث کردن
643 display نمایش دادن
644 document مستندسازی کردن
645 draft پیش‌نویس کردن
646 edit ویرایش کردن
647 effect اثر گذاشتن
648 enable قادر ساختن
649 encode رمزگذاری کردن
650 engage درگیر شدن
651 enhance تقویت کردن
652 enrich غنی کردن
653 ensure اطمینان حاصل کردن
654 establish تأسیس کردن
655 estimate تخمین زدن
656 evaluate ارزیابی کردن
657 examine بررسی کردن
658 execute اجرا کردن
659 expand گسترش دادن
660 expedite تسریع کردن
661 experiment آزمایش کردن
662 explain توضیح دادن
663 explore کاوش کردن
664 extract استخراج کردن
665 fabricate ساختن
666 facilitate تسهیل کردن
667 finalize نهایی کردن
668 format قالب‌بندی کردن
669 formulate فرموله کردن
670 generate تولید کردن
671 govern حکومت کردن
672 guide راهنمایی کردن
673 handle اداره کردن
674 identify شناسایی کردن
675 illustrate توضیح دادن با مثال
676 implement اجرا کردن
677 improve بهبود دادن
678 include شامل شدن
679 incorporate ادغام کردن
680 increase افزایش دادن
681 indicate نشان دادن
682 influence تأثیر گذاشتن
683 inform اطلاع دادن
684 initiate شروع کردن
685 innovate نوآوری کردن
686 inquire پرس‌وجو کردن
687 inspect بازرسی کردن
688 inspire الهام بخشیدن
689 install نصب کردن
690 instruct آموزش دادن
691 integrate یکپارچه کردن
692 intend قصد داشتن
693 interact تعامل کردن
694 interpret تفسیر کردن
695 introduce معرفی کردن
696 invent اختراع کردن
697 invest سرمایه‌گذاری کردن
698 investigate بررسی کردن
699 involve درگیر کردن
700 issue صادر کردن
701 judge قضاوت کردن
702 justify توجیه کردن
703 launch راه‌اندازی کردن
704 lead هدایت کردن
705 learn یاد گرفتن
706 lecture سخنرانی کردن
707 license مجوز دادن
708 link ارتباط دادن
709 list فهرست کردن
710 locate پیدا کردن
711 maintain حفظ کردن
712 manage مدیریت کردن
713 manipulate دست‌کاری کردن
714 manufacture تولید کردن
715 market بازاریابی کردن
716 master استاد شدن
717 match تطبیق دادن
718 measure اندازه‌گیری کردن
719 mediate میانجی‌گری کردن
720 merge ادغام کردن
721 model مدل‌سازی کردن
722 modify اصلاح کردن
723 monitor نظارت کردن
724 motivate انگیزه دادن
725 negotiate مذاکره کردن
726 network شبکه‌سازی کردن
727 nominate نامزد کردن
728 note یادداشت کردن
729 notice توجه کردن
730 observe مشاهده کردن
731 obtain به دست آوردن
732 occupy اشغال کردن
733 operate عمل کردن
734 organize سازمان‌دهی کردن
735 outline طرح کلی دادن
736 oversee نظارت کردن
737 participate مشارکت کردن
738 perform اجرا کردن
739 persuade متقاعد کردن
740 plan برنامه‌ریزی کردن
741 position موقعیت دادن
742 prepare آماده کردن
743 present ارائه دادن
744 preserve حفظ کردن
745 prevent جلوگیری کردن
746 process پردازش کردن
747 produce تولید کردن
748 program برنامه‌ریزی کردن
749 progress پیشرفت کردن
750 project پروژه دادن
751 promote ترفیع دادن
752 propose پیشنهاد دادن
753 protect محافظت کردن
754 prove اثبات کردن
755 provide فراهم کردن
756 publish منتشر کردن
757 purchase خرید کردن
758 pursue دنبال کردن
759 qualify صلاحیت داشتن
760 quantify کمی کردن
761 question سوال پرسیدن
762 quote نقل قول کردن
763 raise بالا بردن
764 reach رسیدن
765 react واکنش نشان دادن
766 read خواندن
767 realize تحقق بخشیدن
768 receive دریافت کردن
769 recognize شناختن
770 recommend توصیه کردن
771 record ضبط کردن
772 recover بهبود یافتن
773 recruit استخدام کردن
774 reduce کاهش دادن
775 refer اشاره کردن
776 reflect منعکس کردن
777 reform اصلاح کردن
778 refuse رد کردن
779 regulate تنظیم کردن
780 reinforce تقویت کردن
781 reject رد کردن
782 relate ارتباط دادن
783 relax استراحت کردن
784 release آزاد کردن
785 rely اعتماد کردن
786 remain باقی ماندن
787 remember به خاطر آوردن
788 remove حذف کردن
789 repair تعمیر کردن
790 repeat تکرار کردن
791 replace جایگزین کردن
792 reply پاسخ دادن
793 report گزارش دادن
794 represent نمایندگی کردن
795 reproduce تولید مثل
ردیف واژه انگلیسی معنی فارسی
796 request درخواست کردن
797 require نیاز داشتن
798 research تحقیق کردن
799 reserve ذخیره کردن
800 respond پاسخ دادن
801 restore بازگرداندن
802 restrict محدود کردن
803 retain حفظ کردن
804 reveal آشکار کردن
805 review بازبینی کردن
806 revise تجدید نظر کردن
807 rise افزایش یافتن
808 rotate چرخش کردن
809 rule قانون، قاعده
810 satisfy راضی کردن
811 save ذخیره کردن
812 schedule برنامه‌ریزی کردن
813 search جستجو کردن
814 select انتخاب کردن
815 separate جدا کردن
816 serve خدمت کردن
817 set تنظیم کردن
818 settle حل و فصل کردن
819 show نشان دادن
820 simplify ساده کردن
821 sign علامت، امضاء
822 signal سیگنال، علامت
823 solve حل کردن
824 specify مشخص کردن
825 spend خرج کردن
826 split تقسیم کردن
827 sponsor حامی بودن
828 spread پخش کردن
829 stabilize تثبیت کردن
830 stand ایستادن
831 standard استاندارد
832 start شروع کردن
833 state بیان کردن
834 stimulate تحریک کردن
835 store ذخیره کردن
836 strengthen تقویت کردن
837 study مطالعه کردن
838 submit ارسال کردن
839 succeed موفق شدن
840 summarize خلاصه کردن
841 supervise نظارت کردن
842 support حمایت کردن
843 surprise شگفت‌زده کردن
844 sustain حفظ کردن
845 switch تغییر دادن
846 synchronize هماهنگ کردن
847 target هدف
848 teach آموزش دادن
849 tend تمایل داشتن
850 test آزمایش کردن
851 track ردیابی کردن
852 transfer انتقال دادن
853 transform تغییر شکل دادن
854 translate ترجمه کردن
855 transmit انتقال دادن
856 treat درمان کردن
857 trust اعتماد کردن
858 try تلاش کردن
859 turn چرخاندن
860 update به‌روزرسانی کردن
861 upgrade ارتقاء دادن
862 use استفاده کردن
863 utilize بهره‌برداری کردن
864 validate اعتبار سنجی کردن
865 vary تغییر کردن
866 view دیدن، مشاهده کردن
867 visit بازدید کردن
868 volunteer داوطلب شدن
869 wait صبر کردن
870 walk پیاده‌روی کردن
871 warn هشدار دادن
872 watch تماشا کردن
873 welcome خوش آمد گویی
874 withdraw برداشت کردن
875 wonder تعجب کردن
876 work کار کردن
877 worry نگران بودن
878 yield تولید کردن
879 zip زیپ کردن
880 zone منطقه، ناحیه
881 adjust تنظیم کردن
882 affect تأثیر گذاشتن
883 aim هدف قرار دادن
884 align هم‌راستا کردن
885 assist کمک کردن
886 attend حضور داشتن
887 avoid اجتناب کردن
888 balance تعادل برقرار کردن
889 blend ترکیب کردن
890 block مسدود کردن
891 boost تقویت کردن
892 broaden گسترش دادن
893 calm آرام کردن
894 capture به دام انداختن
895 classify دسته‌بندی کردن
896 clean تمیز کردن
897 clear واضح کردن
898 collapse فرو ریختن
899 combine ترکیب کردن
900 comfort راحتی دادن
901 command دستور دادن
902 compensate جبران کردن
903 complete کامل کردن
904 concentrate تمرکز کردن
905 conclude نتیجه‌گیری کردن
906 connect اتصال دادن
907 confuse گیج کردن
908 congratulate تبریک گفتن
909 confirm تأیید کردن
910 contact تماس گرفتن
911 continue ادامه دادن
912 contribute مشارکت کردن
913 convert تبدیل کردن
914 cope مقابله کردن
915 correct درست کردن
916 create ایجاد کردن
917 criticize انتقاد کردن
918 cut بریدن، قطع کردن
919 deal معامله کردن
920 define تعریف کردن
921 deliver تحویل دادن
922 deny انکار کردن
923 depend وابسته بودن
924 describe توصیف کردن
925 destroy خراب کردن
926 develop توسعه دادن
927 differ متفاوت بودن
928 direct مستقیم بودن
929 discover کشف کردن
930 divide تقسیم کردن
931 do انجام دادن
932 doubt شک داشتن
933 download دانلود کردن
934 draw کشیدن
935 dream خواب دیدن
936 dress لباس پوشیدن
937 drink نوشیدن
938 drive رانندگی کردن
939 drop انداختن
940 dry خشک کردن
941 dust گردگیری کردن
942 earn به دست آوردن
943 educate آموزش دادن
944 elect انتخاب کردن
945 enable قادر ساختن
946 emphasize تأکید کردن
947 enjoy لذت بردن
948 escape فرار کردن
949 examine بررسی کردن
950 expand گسترش دادن
951 experience تجربه کردن
952 explain توضیح دادن
953 explore کاوش کردن
954 extend گسترش دادن
955 fail شکست خوردن
956 fear ترسیدن
957 finish تمام کردن
958 fix تعمیر کردن
959 follow دنبال کردن
960 form شکل دادن
961 free آزاد کردن
962 freeze منجمد کردن
963 function عملکرد داشتن
964 gain به دست آوردن
965 gather جمع‌آوری کردن
966 generate تولید کردن
967 get گرفتن
968 give دادن
969 go رفتن
970 grow رشد کردن
971 guarantee ضمانت دادن
972 guess حدس زدن
973 handle دست‌کاری کردن
974 hang آویزان کردن
975 happen اتفاق افتادن
976 harm آسیب رساندن
977 have داشتن
978 hear شنیدن
979 help کمک کردن
980 hide مخفی کردن
981 hit ضربه زدن
982 hold نگه داشتن
983 hop پریدن
984 hope امیدوار بودن
985 hurry عجله کردن
986 identify شناسایی کردن
987 ignore نادیده گرفتن
988 imagine تصور کردن
989 implement اجرا کردن
990 improve بهبود دادن
991 include شامل شدن
992 increase افزایش دادن
993 indicate نشان دادن
994 inform اطلاع دادن
995 inject تزریق کردن
996 inspire الهام بخشیدن
997 install نصب کردن
998 integrate یکپارچه کردن
999 interact تعامل کردن
1000 invent اختراع کردن

 

به مقاله امتیاز بدهید:)

mahsa noee

مهسا نوعی هستم لیسانس رشته‌ زبان انگلیسی با بیش از 6 سال تجربه در تولید محتوای انگلیسی و فارسی به خوبی با نیازهای مخاطبان در هر دو زبان آشنایی دارم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا